Saturday, January 5, 2008


جاده


چه با شتاب میروند خطهای جاده

خطهای عمر را مانند

خطهای جاده را می شود دید دوباره

خطهای عمر را نه اما می توان

و چه بی صدا می گذرند

...گاه آرام و گاه

----------------------------

سرم درد می کند

باز می کنم پنجره را

چه خنک بادی

کافی نیست اما

سرعتم را بیشتر می کنم

باد را هم

جاده میگوید

همیشه که نمی توان تند رفت

با قوانین بازی نکنی اگر

بازنده ای

من تعیین میکنم قوانین را

با من باش پس

گوش نمی دهم جاده را

"قوانین را تو همیشه؟نه،من هم گاهی"

صدای ترمز شدید

ماشین ایستاد

این از آن گاهی ها نیست


پ.ن:بیست روز،کم نیست نه؟بیست روز من ساکت بودم و جاده می گفت.امروز من میگویم جاده ساکت نیست اما.نمی شود هرگز

2 comments:

Anonymous said...

دل قوی دار که دنیای درون میزان است
گرچه پاشیده ز هم عقل دلت میزان است

ماه و خورشید و فلک آینه گردان رخ توست
و در این آینه تصویر غمت میزان است

دل ز کف دادی و خالی شده این ظرف درون
هر چه از کف برود در کفه ی میزان است

نفست را ببر از هر چه هوا و هوس است
که هواخواه تو هر دم نگهش میزان است


عشق به امتداد ِ نگهت خیمه زده
عاشق کشی و صف پشت سرت میزان است


جاده عشق را بهر تو کشیدند برو
راه دوریست ولی با قدمت میزان است

Anonymous said...

:)
1 ro0z so0ko0t ham ziyade....